شرقِ بنفشه

مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم

شرقِ بنفشه

مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم

توفیق

شب عید برگشت، زنش رفته بود خارجه و تنهاش گذاشته بود.. ادعا می کرد عاشقمه، خیلی زیاد، دیشب گفت ازم نفرت داره و واسه این سر قرار نمیاد. رفتی پیرمرد اما شایدم  بر گردی ..