دیروز با مسعود رفتیم کنسرت علیزاده، لبامو بوسید سه بار
توفیق برگشت، اومد دیدنم، کلی دستامو بوسید، گف گه خوردم گفتم ازت نفرت دارم،
بعدش اومدیم خونه و دیگه تلفنای منو جواب نداد
این روانی منو حسابی بهم ریخت.. بر نمیگرده این سری ..
بیشتر از شوهر و دوس پسر، یه حامی میخوام یه مرد .. یه دلسوز، یه پدر
واسه همین به توفیق بیشتر نیاز داشتم ..