شرقِ بنفشه

مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم

شرقِ بنفشه

مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم

احسان

یک هفته انتظار کشیدم، منتظر یک تماس بودم ...

بعد یک هفته زنگ زد،  ولی اونی نبود که قبلا بود...

رفتم حموم کلی شیون و ناله کردم ... انقد چنگ زدم پاهامو که جاش موند.. آروم ترم اما تهی، اما باید بمیرم ... هر روز که میگذره بیشتر می فهمم عاقبت من خودکشیه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.